با گوسفندی که برای کشتنش خریده بودم از برای عید سعید قربان محاوره کردم . بع بعی کرد و از من خواست دست نگه دارم . وقتی علت را جویا شدم . گفت : از فضل کشتنم تو را چه حاصل ؟ گفت : بابا جان ! قربانتان گردم ، بروید مشکلات زندگیتان را حل کنید . مرا میکشید که چی بشه
Related Posts : روزهاییکه در گذرند
کار ما تقلید از دیگران است.
پاسخحذفخلق را تقلیدشان بر باد داد/ای دوصد لعنت بر این تقلید باد!
صادق جان!
حافظهی نزدیکم چنان در حال نقصان است که نام و نشان دوستان را هم فراموش کردهام.
مثلن همین شعر را اگر جستجوگر گوگول نبود، نیمش محال بود بیاد آورم.
خوب حیونکی حق داره دیگه . بگذارید برای خودش بگرده واز زندگی لذت ببره حیون خدا
پاسخحذفعید بر شما و خانم بسیار عزیز مبارک
آره دیگه.حیوون بیچاره رو میگیریم و وسط خیابون می کشیم و کلی هم خیابون رو کثیف میکنیم!بعدش هم گوشتشو میبریم بین اقوام که همگی دستشون حسابی به دهنشون میرسه پپخش می کنیم و فکر می کنیم کلی هم ثواب کردیم!!!؟
پاسخحذفمن هم دیروز به برادرم همینو گفتم که چرا این زبان بسته ها را می کشید. جواب داد: از برای رفع حاجت!
پاسخحذفسلام همه کارهامون تقلید از عرب جاهلیت است اما خود عربهادر این برهه همچنین کاری انجام نمیدهند به دلیل آلودگی محیط زیستی.
پاسخحذفباحال بود!
پاسخحذفبیشتر از همه کلمه ی محاوره!
بدبخت راس می گه. به نظر من با این کار مشکلاتمون اضافه هم می شه. گوسفند فهمید
اونوخ شما هم حرفشو گوش کردین؟
پاسخحذف