۱۳۸۸ بهمن ۲, جمعه

توصیه اسماییل معمار



کبلایی اسماعیل معمار با پا به سن پیر سالی گذاشته اش به من گفت : بیمار روانی اگر متوجه بیماری اش بود خودش با پای خودش میرفت دکتر و یا روانپزشک و دنبال دوا درمونش .
وقتی نمیرود و یا نمیتواند برود من و توی عاقل که خود را بالغ هم میدانیم وظیفه داریم که ببریمش .

۶ نظر:

  1. حتی کبلایی اسماییل هم اینو می دونه.
    در مورد داستان هم خواهش می کنم باعث افتخار لینک وبلاگ من این جا توی پستتون باشه :)

    پاسخحذف
  2. اونی که مورد نظر شماست خیلی دیوونه‌س. زنجیر لازم داره!

    پاسخحذف
  3. اون دیوونه ای که دسترسی بهش نداریم و میدونیم بیماریش حاده و خیلی ها رو داره بدبخت میکنه رو چه جوری ببریم دکتر ؟

    پاسخحذف
  4. نبرید نسرین جان ! نبرید . حتا با ویلچر و یا آمبولانسی و مقداری تزریق آمپولی که حداقل برای مدتی کوتاه آرامشش دهد . نبرید . حتا با گاری و چرخ دستی هم نبرید . بگذارید در نادانسته های خودش آنقدر وول بخورد تا جانش در بیاید تا خیلیها رو اذیت نکند ! ...

    پاسخحذف
  5. به علی آرام عزیز : بنظرم زنجیر را به حیوانات وحشی و احیانن سگ هار میبندند تا انسان . مگر رسم زمانه عوض شده باشد .

    پاسخحذف
  6. با این کامنت ها احساس میکنم حق مطلب را خوب ادا نکرده ام . تقصیر به گردن خود لامصب ام یا شماییکه سرسری مرا میخوانید .

    پاسخحذف

نظرتان راجع به این مطلب چیست ؟