
همه ما از " کلاه برداشتن " ( کلاه برداری ) و کلاه گذاشتن ِ سر ِ کسی بدمان می آید . روز یکشنبه که میخواستیم برویم سر ِ کار سرگیجه داشتیم . تا محل کارمان هم رفتیم ها. اما دیدیم ادامه دادن این وضع باز اذیتمان خواهد کرد و با احتساب همین مسئله دوباره برگشتیم خانه و گرفتیم خوابیدیم . تغذیه مان بد جوری ریخته است به هم . شب از راه رسیده و نرسیده ! منزلبانو بیدارمان کرد تا غذایی بخوریم و ایضن ، فرمودند که برای مهمون عزیز که بعد از حدود چل روز ندیدنش خیلی دلمان تنگش شده بود . کاکائو صبحانه با شیر و کلوچه و پفک و بیسکویت و لُپ لُپ و سُک سُک و تو تَک ِ جایزه دار و ... تهیه کنیم .
زمین شهر برفی بود . شب که فرا رسیده و خورشید رختش را از طناب لباس ما هم از روی دیوار بر کنده بود . زمین یخی شده بود که ما راه افتادیم برای خرید . موقع برگشت از سوپری سر محله ، پایمان لیز خورد و با کله تشریف آوردیم سطح آسفالت ( خداوند عالم نگار! بدتان ندهد ) . اگر کلاه سرمان نبود . آخ ، اگه کلاه سرمان نبود ؟ کله نا مبارکمان داغان میشد خب!
پ . ن :
مسئله کلاه داری و برداری و گذاری در اینروزا خیلی مد و مکملن ! خیلی بغرنج شده است گویا. ما هنوز هم نفهمیدیم که بالاخره کلاه سرمان بگذاریم ، یا نگذاریم ؟
آرزویم همه شادیست تو را برادر
پاسخحذفenshalla haletoon behtar beshe
پاسخحذفبه استاد بزرگوار "حیران":
پاسخحذفشادی کل انسانها (انسانها)آرزوی من هم هست . خیلی ممنون
به دکتر بزرگوار "روحی":
پاسخحذفقربانت گردم ماکه (چیز)ی مان نشده. قصدمان نوع استفاده از "کلاه" بود. سپاس از اینکه هوای ما رو داری
میگم که اقا اهری خوب شد کلاه سرتون بودهاااااااا!!!
پاسخحذفآقا جسارتا با این جمله که خوب شد کلاه سرتون بود، یاد یک جک نه چندان ادبی افتادم، شرمنده برادر!
انشاالله که احوالتون خوبه و بعد از تفادص با زمین اوضاع روبراه باشه :))
راستی خوشحالم که منزلبانو منزل تشریف آوردن، البته شاید من دیر متوجه برگشتشون شدم، اما به هر حال خوشحالم :)))
آقاجان در مملکتی که دولتش سر مردم کلاه میگذارد، کلاهگذاربودن تعجبی ندارد. مگر نشنیدهای سخن شاعر را:
پاسخحذفاگر ز باغ رعیت ملک خورد سیبی
برآورند غلامان او درخت از بیخ.
خوشحالیم که چشمتان به جمال علی جانتان روشن شد.
پاسخحذف