پی نوشت : حالا که حکایتمان از ملا بود این یکی مسئله را برای تفرح خاطر و تفرج ذات و تدقق ! نیز بخوانید
این همه مرغ یک خروس لازم ندارند ؟
یک روز ملا به گرمابه رفته بود تعدادی جوان که در آنجا بودند تصمیم گرفتند سر بسر او بگذارند به همین جهت هر کدام تخم مرغی را آورده بودند و رو به ملا کردند و گفتند: ما هر کدام قدقد می کنیم و یک تخم می گذاریم . اگر کسی نتوانست باید مخارج حمام دیگران را بپردازد!
ملا ناگهان شروع کرد به قوقولی قوقو! جوانان با تعجب از او پرسیدند ملا این چه صدایی است که از خودت در میاوری . بنا بود مرغ شوی!
ملا گفت: این همه مرغ یک خروس هم لازم ندارند!
ملا ناگهان شروع کرد به قوقولی قوقو! جوانان با تعجب از او پرسیدند ملا این چه صدایی است که از خودت در میاوری . بنا بود مرغ شوی!
ملا گفت: این همه مرغ یک خروس هم لازم ندارند!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظرتان راجع به این مطلب چیست ؟