۱۳۹۱ مرداد ۹, دوشنبه

از نامه های جیمز جویس به همسرش نورا بارناکل - 6

ترجمه از غلامرضا صراف

2 دسامبر 1909
دابلین،خیابان فونتنوی،پلاک 44

عزیزم،باید با طلب پوزش ازت آغاز کنم،احتمالا به خاطر نامه ی غیر عادی ای که دیشب برایت نوشتم.حین نوشتن،نامه ی خودت جلوم بود و نگاهم مثل حالا،بر کلمه ی خاصی در آن ثابت مانده بود.چیزی مستهجن و شهوانی در ظاهر ِاین نامه ها هست.طنین اش هم مثل خود ِآن عمل است،کوتاه،حیوانی،وسوسه انگیز و شیطانی.
عزیزم،از چیزی که نوشتم،نرنجیده بودی.ازم به خاطر نام زیبایی که بهت دادم تشکر کردی.همین طور است عزیزم،نام خوشگلی است"گل وحشی زیبای حصارهایم!گل باران خورده ی آبی تارم!"(1).می بینی هنوز یک کم شاعر هستم.کتابی عاشقانه هم به عنوان هدیه بهت می دهم:و آن هدیه ی شاعری است به زنی که عاشقش است.اما جای جای این عشق روحانی که به تو دارم،تمنایی وحشی و حیوانی هم برای وجب به وجب تنت هست،برای تک تک پاره های پنهان و بی شرمش،برای تمام بو‌ها و حرکاتش.عشقم به تو این رخصت را می دهد تا هم بر روح ِزیبایی ِازلی و عطوفت منعکس در چشمانت نماز بگزارم و هم تو را به زیر خودم بکشم...رخصت می دهد تا با کوچک ترین کلمه ای،اشک ِدریغ و عشق در چشمانم موج زند،تا در نواختن تارهای ساز،از عشقت بلرزم...
تو مال منی عزیزم،مال من!عاشقتم.تمام چیزهایی که بالا نوشتم،تنها لحظات ِآنی ِجنونی حیوانی اند...
نورا،محبوب وفادارم،دخترک ِشر ِشیرین چشمم...تو همیشه گل وحشی زیبای حصارهای منی،گل باران خورده ی آبی تار منی.

جیم

1- در پرده ی اول "تبعیدی ها"(نمایشنامه ی جویس-م.)رابرت هند،برتا را"گلی وحشی که در حصار می روید." می نامد.

نامه های اول - دوم - سوم - چهارم - پنجم  

 مرتبط با موضوع اضافه شد توسط اهری نویسنده وبلاگ  جهت اطلاع از زندگینامه  جیمز جویس

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظرتان راجع به این مطلب چیست ؟