۱۳۹۱ مرداد ۲۷, جمعه

من گریه کردم .... ولی مرد که گریه نمیکند!

 .
 از زلزله اهر و ورزقان و هریس تا عروسکی برای برادر کوچیک اش
.

26 مرداد سال نودویک یکی از روستاهای آسیب دیده از زلزله اطراف ورزقان

 وقتی عروسک را به دخترک ناز موطلایی زلزله زده دادم ... گفت یکی دیگه بده برا برادر کوچیکم ... غافل از اینکه چند روز پیش برادر کوچک اش زیر آوار جان باخته بود

آی گریه کردیم ... آی گریه کردم

از فیس بوک خودم!

۱ نظر:

نظرتان راجع به این مطلب چیست ؟