۱۳۹۱ تیر ۳۱, شنبه

قلک

 یک سال پیش قلکی خرید تا پول هایش را پس انداز کند و روزی به زخم زندگی بزند . ولی هر چه می گذشت زخم های زندگی زیادتر می شدند. ولی این قلک لعنتی پر نمی شد تا اینکه تصمیم گرفت قلک را بشکند.
 وقتی پول های قلک را شمرد، دید حتی برای خرید تعدادی چسب زخم که روی زخم هایش را بپوشاند هم، پول کم دارد.

: تکرار لحظه ها

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظرتان راجع به این مطلب چیست ؟