۱۳۸۶ بهمن ۹, سه‌شنبه

کشف یه همکار قدیمی

 


 شریعتی در کویر اش میگوید : وجودم تنها یک "حرف " است . و زیستنم تنها گفتن همان یک "حرف " . اما بر سه گونه : سخن گفتن و معلمی کردن و نوشتن . آنچه تنها مردم می پسندند : سخن گفتن است و آنچه هم من و هم مردم مي پسندند : معلمی کردن ٬ و آنچه خودم را راضی میکند و احساس میکنم که با آن ٬ نه کار ٬ که زندگی میکنم : نوشتن .

۱۳۸۶ بهمن ۴, پنجشنبه

وبلاگ نویسی که دیگر نخواهد نوشت

 


 چقدر بد ------ یک همکار از دست رفته 



 سجاد هاشمی وبلاگنویس ۱۰ ساله وبلاگ " کودکانه" هفته گذشته در گذشت. کامنت هایی که خوانندگان وبلاگ او پس از شنیدن خبر درگذشت وی نوشته اند خواندنی است . او آخرین پست وبلاگش را از بیمارستان نوشته بود و آرزو کرده بود بزودی سلامتی اش را بدست آورد و به مدرسه بازگردد. روحش شاد


 اما بخوانیم از  آخرین مطلب سجاد  باعنوان  " در بستر بیماری "  :


نزدیک یک هفته است که به دلیل بیماری توی بیمارستان امید مشهد بستری هستم الحمدالله وضعیتم بهتر شده و امیدوارم به همین زودی مرخص بشوم .مریضی سخته و باید قدر سلامتی خودمان را بدانیم و به خصوص توی بازیها هوای همدیگر رو داشته باشیم چون یک حرکت نابجا من رو توی بیمارستان بستری کرد و کلی درد کشیدم و از درس هم افتادم .برای همه بیماران دعا کنید تا آنها را خدا شفا بدهد .


 با عرض تسلیت به مامان و باباشون


 منبع (روزنامه جام جم کاغذی! صفحه بیستم ستون بلاگ جم ) آدرس اینترنتی روزنامه نایاب بود معذرت ! بتاریخ ۴/۱۱/۸۶  .


لینک این مطلب در سایت بالاترین






بعد از نوشت : درد و دل نامه  مامان و بابای سجاد عزیز


 


 


 

۱۳۸۶ بهمن ۲, سه‌شنبه

نمیدونم واللا

 


 احساس



گاهي آدم احساس ميكنه به خودش خيانت ميكنه ! امروز اين حس غريب رو پيدا كردم .




 


 ببخشين اگه كيفيت عكسا پائينه با دوربين موبايل و هنگام رانندگي !!!! و بدون زوم و تنظیم گرفتم  باور بفرمایین . جاده اهر - تبريز  امروز

معرفی همکاران وبلاگ ms-links

 


مطلبی حتا بدون یک کلمه اضافه یا کم !



خوشحال میشویم که شما هم جهت همیاری و همکاری به جمع ما به پیوندید



همكاران و همياران وبلاگ ام اس: آقاي محمد افراسيابي : مترجم مقالات و مطالب به زبان سوئدي - خانم شيرين رئيسي دهكردي : مترجم مطالب و مقالات به زبان آلماني - خانم ليلي : مترجم مطالب و مقالات به زبان انگليسي - آقاي سيروس : مسئول پاسخگويي به مسايل مطرح شده در تالار گفتمان و مترجم مقالات و مطالب به زبان هلندي - آقاي پرويز فرقاني : مترجم مطالب و اخبار انگليسي - خانم زيتا جوادي : مترجم اخبار و مطالب به زبان اسپانيايي - صادق اهري : مسئول وبلاگ . 


با سپاس از دوستان عزيز ديگري كه براي حمايت از ما  وبلاگ " M.S @ ام . اس " را لينك داده اند


راه نمایی ! میتوانید جهت دریافت اطلاعات و اجر امر خیر و ما فیهای اولیه و ثانویه و اُخرویه این مطلب ٬ به اینجا مراجعه کنید .

۱۳۸۶ دی ۲۵, سه‌شنبه

دنیای دیده را باز ندیدن !

 


مَشَد " قولی " تا پنجم دبستان درس خوانده بوده و بعد ٬ بعللی ناپیدا نابینا شده است .


فرصتی پیش آمد تا از این ماجرا تصویری تهیه کنم و در وبلاگم بگذارم . همین



مشد قلی با همه اهل اهری های اصیل آشناست . مثلن " دکتر قاسم خان اهری " را به اصل و نسب  میشناسد . بازار قدیم اهر را دیده است و هنوز هم اعتقاد دارد که بازار فعلی مثل همان بازاریست که در زمان شاه دیده است و هنوز جلوی هر مغازه ای سکویی هست . ایشان باور دارند و ندارند !؟ که راسته بازار سنتی اهر الان در دست ویترین های رنگابه رنگ طلافروشان و البسه عروس فروشان چه غوغایی میکند . وقتی ایشان را گیر آوردم از خرید نان روزانه بر میگشتند به همراه دخترشان و در سرمای شدید این روزا . از روزگارش پرسیدم گفت : آب خانه مان یخ زده است . میگفت : گازشهری مان قطع است و بخاری نفتی نداریم . گفت : برای خرید نان روزمره باید از آنور " چیچیک چای " تا مغازه نان فروشی " مشد علی شناب " با پای پیاده بیایم تا نان روزانه را تهیه کنم . گفت : و هزارها گفت . ما شنیدیم و شما را که روزانه با چنین افرادی در این واسعه زمین برخورد میکنید و زودی رد کار خودتان را میگیرین  دعوت به کار اضافه میکنیم !



  وقتی گفتم میخواهم از شما عکس بندازم دخترک ملوسش آنقدر ورجه وورجه کرد که با بی توجه به در خواست من عکساش کمی با کاتی کوتی کلماتی همراه شد . به هر حال


پی نوشت : در تصویر پایینی " مشد قولی " آخ کیفی میکنه با بخاری . اینم عکس بسیار حرفه ای از خنده های مشد قولی که بعلت حجم زیادش در اینجا وارد نکردم . میبینی چقدر راحت بر این دنیا و کائنات اش میخندد !! اینجا هم میتونین با تقه ای روی عکس بزرگ ورجه وورجه دخترک را ببینین


توضیح واضحات بعد از بعضی از کامنتهای دوستان عزیزم : این دخمر خانمی دختر ایشون هستند

۱۳۸۶ دی ۲۱, جمعه

در این سرمای دندان سوز !

 


میخواهیم خودمون رو گرم کنیم برای فردا ها



در این سرمای دندان سوز ! وقتی ۱۱۸ اهر پشت تلفن به بچه ها گفت که : فردا شنبه و پس فردا به دلیل اُفت فشار گاز و سرمای شدید ٬ مدارس اهر در کلیه مقاطع تحصیلی تعطیل است خیلی ذوق کردند . البت ما هم اگر محصل بودیم همین کارو میکردیم . منم تصمیم گرفتم خودم را با ایشان تطبیق بدهم و از تصاویری گرم در وبلاگ ام استفاده کنم . تا بهاری و شاید تابستانی دیگر . اون عکس آخری مقداری سردم میکنه با درد . اما به خودمان که دروغ نمیتوانیم بگوییم . زمستان است دیگر. آخ که با تصویر دومی ( چار فصل ) چقدر حال میکنیم . لطفن به این مسئله هم فک نکنین که بچه های ایرونی چقدر تعطیلی دارن .





اين وبلاگ قرار ! بود تا مدتي بروز نشود . نشد آقا نشد



تجلیل از یک شعار قدیمی


نفتو كي بُرد  ؟ نميدونم ( قدیما که آمریکا می بُرد )


گازو كي بُرد ؟ نميدونم ( قدیما که شوروی می بُرد )


ولي اينو ميدونم كه مردم اهر و ديگر شهرهاي ايران دو و يا چند روز است كه بدون گاز شهري ٬ شبهاي زير بيست درجه زمستاني تلخ را با بيماران ٬ پدران و مادران پير ، بهمراه كودكان نيالوده به گناهشان به روز ! ميرسانند .


 وييييييييييژ سوختیم از اينهمه سرما . 


 مهرتان گر کمتر ! بهتر

۱۳۸۶ دی ۱۱, سه‌شنبه