۱۳۸۶ خرداد ۱, سه‌شنبه

قصه بود

 


قصه بود


یا که غصه ای نامتعارف


غمگنانه بود یا شادمانه


هر چه بود گذشت


مگر نه اینکه همه در گذرند


درد در گذر است


زمان نیز هم


وشادمانی نیز مصداق همین مدعا میتواند باشد .


می رویم با کوله باری از تجربه


برفراز روح کسانیکه


"خود"  دیده بودند و نیز


"خود" را پسندیده .


باز هم بالاتر رفتیم


گاندی بود


که حرف اولش با قاف متناقض بود


مثلن قله قاف


بازی را تماشا کردیم


هِچ ایشکالی نداشت


جز آنکه رقمهای پیرهنش خواندنی نبودند


داور ِ کنار به کنار


داور یازدهم نیز مترصد گَل بود


ارغوانی یا نارنجی


فرقی به حالمون نمیکند که گل اش از نوع ٬ رُز باشد یا محمدی 


خشکیده یا نوجوان


سوت اش برای نمایاندن حکومت یک داور


ابتدایی بود .


بگذریم


امشب حرف زیادی دارم


حتا از هزار حوصله تو نیز عبور خواهد کرد


باور کن


من درختی را


با جرعه شراب باز مانده


از روزهای جمعه ای


آدم هاییکه زائد شراب خورده بودند


مستورش کردم


می خوری چیز دیگری باید باشد .


ناله های درخت


عبارت بود از بی آبی و بی آفتابی و بی نشیمنی خاص و عشق


راستی میدانید که "عشق" چیست


قرصی است که باید مثل


"نیتروگیلیسرین" زیر زبانی


و فوری


عاملی باشد 


مثل


بالا و پایین پریدن یک نوجوان بازیگوش !


که قبولم کند


یا بیازاردم


قبول


تسلیم هم برای خودش شخصیتی دارد .


 

۵ نظر:

  1. یاشاسین صادق خان. آقا خیلی مخلصیم.

    پاسخحذف
  2. راستی میدانید که "عشق" چیست

    قرصی است که باید مثل

    "دیازپام" خواب آور
    و فوری

    عاملی باشد

    مثل

    نشئه مستی !

    که غافلم کند

    یا که آرامم

    قبول

    تسلیم هم برای خودش شخصیتی دارد .

    پاسخحذف
  3. سلام
    یه کم طولانی بود ولی ارزشه خوندن داشت.......تسلیم هم برای خودش شخصیتی دارد

    پاسخحذف
  4. خجالت چکین سانقینلار هاچاناجاغ فارسا قوللوغ ائده جکسیز ؟

    پاسخحذف

نظرتان راجع به این مطلب چیست ؟