چگونه در کارمان موفق شویم
تا الان سری مقالاتی که از وبلاگ "مجید زُهری"
عزیز را که خاندم ، احساس کردم چنین آموزشی حداقل برای خودم بسیار با ارزش
است از برای راهنمایی و طریقۀ موفقیت در کار و شغل ام ... برای همین تصمیم
گرفتم این مطالب را در اینجا هم بیاورم تا شاید بدرد کسی هم بخورد !
در مواجهه با مسائل روزمره، با یک تست ساده میشود فهمید که ما در کدام
گروه قرار داریم: گروه موفقها یا آدمهای معمولی؟ بهعبارتی، نوع برخورد
افراد با آن مواردی که انجامشان لازم اما ناخوشآیند است، آنها را در رتبهی "موفق" یا "معمولی" مینشاند.
همهی ما در طول روز با مواردی برخورد میکنیم که انجامشان لازم است، اما خیلی از ما -به بهانهی حوصلهنداشتن یا جالبنبودن آن کار- آنرا پشت گوش میاندازیم یا کلاً از خیرش میگذریم. بعد، معلوم نیست که این کار کی به سرانجام برسد یا اصلاً برسد! واقعیت این است که آدمهای موفق، دقیقاً همان کاری را شروع و خاتمه میدهند که برای آدمهای معمولی انجامش جالب نیست. از قضا این کارها برای خود موفقها هم جالب نیست، با این وجود انجامش میدهند. شرط انجام کار برای گروه موفقها، "لازمبودن" آن است و برای معمولیها "جالببودن" آن.
آدمهای موفق، آنچه را که انجامش سخت اما مفید است، به عنوان یک چالش برمیگزینند تا ارادهی خود را تقویت کنند و آدم قویتری بشوند. هیچکس دوست ندارد صبح خیلی زود برخیزد و ساعتی ورزش کند، اما التزام به سلامتی موفقها را وامیدارد که چنین کنند. دلکندن از غذاهای چرب و شیرینیهای خوشمزه و در عین حال زیانبار سخت است، اما برای تندرستی لازم است که حد اعتدال رعایت شود. در روابط اجتماعی، برای وصلکردن یک ارتباط شکسته، این آدمهای فروتن و از لحاظ اخلاقی موفق هستند که آنچه پیش آمده را میبخشند و برای عذرخواهی و رفع دلخوریهای گذشته پیشقدم میشوند. دانشآموز موفق دل از برنامههای تلویزیونی مورد علاقهاش یا گشتوگذار با دوستانش میکند تا به درسش برسد. آدمهای موفق در برخورد با موارد دشوار اما در مغزه سودمند است که خود را محک میزنند و به قطوری اعتمادِ به نفس و ارادهی خود میافزایند.
:: بخشهای دیگر همین سری: [1][2][3][4][5]
همهی ما در طول روز با مواردی برخورد میکنیم که انجامشان لازم است، اما خیلی از ما -به بهانهی حوصلهنداشتن یا جالبنبودن آن کار- آنرا پشت گوش میاندازیم یا کلاً از خیرش میگذریم. بعد، معلوم نیست که این کار کی به سرانجام برسد یا اصلاً برسد! واقعیت این است که آدمهای موفق، دقیقاً همان کاری را شروع و خاتمه میدهند که برای آدمهای معمولی انجامش جالب نیست. از قضا این کارها برای خود موفقها هم جالب نیست، با این وجود انجامش میدهند. شرط انجام کار برای گروه موفقها، "لازمبودن" آن است و برای معمولیها "جالببودن" آن.
آدمهای موفق، آنچه را که انجامش سخت اما مفید است، به عنوان یک چالش برمیگزینند تا ارادهی خود را تقویت کنند و آدم قویتری بشوند. هیچکس دوست ندارد صبح خیلی زود برخیزد و ساعتی ورزش کند، اما التزام به سلامتی موفقها را وامیدارد که چنین کنند. دلکندن از غذاهای چرب و شیرینیهای خوشمزه و در عین حال زیانبار سخت است، اما برای تندرستی لازم است که حد اعتدال رعایت شود. در روابط اجتماعی، برای وصلکردن یک ارتباط شکسته، این آدمهای فروتن و از لحاظ اخلاقی موفق هستند که آنچه پیش آمده را میبخشند و برای عذرخواهی و رفع دلخوریهای گذشته پیشقدم میشوند. دانشآموز موفق دل از برنامههای تلویزیونی مورد علاقهاش یا گشتوگذار با دوستانش میکند تا به درسش برسد. آدمهای موفق در برخورد با موارد دشوار اما در مغزه سودمند است که خود را محک میزنند و به قطوری اعتمادِ به نفس و ارادهی خود میافزایند.
:: بخشهای دیگر همین سری: [1][2][3][4][5]
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظرتان راجع به این مطلب چیست ؟