شعر سوتک ، شعری که به اشتباه به نام دکتر شریعتی میشناسیم !
چند نفر ما این شعر را شنیده ایم یا خوانده ایم؟! چند نفر فکر می کنند و بر این باورند که شعر ” سوتک ” را دکتر شریعتی نوشته و سروده است؟!
پس از مردن چه خواهد شد
نمیدانم
نمیخواهم بدانم
کوزه گر
از خاک اندامم چه خواهد ساخت
ولی بسیار مشتاقم
که از خاک گلویم سوتکی سازد
گلویم سوتکی باشد
به دست کودکی گستاخ و بازیگوش
و او یکریز و پیدرپی
دم گرم خودش را در گلویم سخت بفشارد
و فریاد گلویم
گوشها را بر ستوه آرد
و خواب خفتگان خفته را
آشفته و آشفته تر سازد
و گیرد او
بدین ترتیب تاوان سکوت و انتقام
اختناق مرگبارم را
تقریبا اکثر کسانی که سر و کارشان با شعر و ادب است این شعر را هم مثل شعر زمستان اخوان ثالث یا شعر تولدی دیگر فروغ یا هوای تازه ی شاملو ، به کرات شنیده اند و چون تبلیغ شده روی این شعر که کار دکتر شریعتی بوده ، پذیرفته اند که دکتر شریعتی شعر سوتک را سروده . در حالی که شاعر این شعر ، شاعری کمتر شناخته شده بنام موسوی اهری ست . این شاعر گمنام که کتابی هم در سالهای دور چاپ کرده ، نام کاملش سید مرتضی موسوی فرزند سید قاسم است که در 4 آذرماه 1321در روستای رشتآباد قدیم، از توابع اهر، به دنیا آمد . وی تحصیلات ابتدایی را در زادگاه خود و متوسطه را در اهر به اتمام رساند و در ادامه از دانشسرای تبریز فارغالتحصیل میشود و به شغل معلمی روی میآورد. اشعار او در روزنامههای کیهان، اطلاعات، مجله جوانان و عصر تبریز به چاپ میرسیده است. آثار انتقادی او باعث برانگیختن خشم صاحبان قدرت میشود؛ به طوری که توسط ساواک جهمنی دستگیر، شکنجه و زندانی میشود و عاقبت در 16 تیرماه 1354 به حیات پرماجرای خود خاتمه میدهد.
شعری دیگر از مرتضی موسوی اهری:
سرود سروها
در باغ، های و هوی غریبی فتاده است
از هر طرف صدای تبر میرسد به گوش
و چرخ سفله
سینه خورشید خویش را
با دشنه کسوف از هم دریده است!
در اختناق باغ نفس بند میشود
گویی که بامداد قیامت رسیده است
اینک پرندگان باغ
با بالهای خسته خود بر فراز باغ
پرواز میکنند
و با زبان خود که همان بیزبانی است
هر دم هزار همهمه آغاز میکنند!
از هر طرف صدای تبر میرسد به گوش
و خورشید با آن همه جلالت و حشمت
در زیر چکمههای کسوف آرمیده است
بانگی بلند
در کوهها و افقهای دوردست
میپیچد، هولناک
باید ز سروهای باغ
حتی یکی بجا نگذاریم هر کجاست
چند نفر ما این شعر را شنیده ایم یا خوانده ایم؟! چند نفر فکر می کنند و بر این باورند که شعر ” سوتک ” را دکتر شریعتی نوشته و سروده است؟!
پس از مردن چه خواهد شد
نمیدانم
نمیخواهم بدانم
کوزه گر
از خاک اندامم چه خواهد ساخت
ولی بسیار مشتاقم
که از خاک گلویم سوتکی سازد
گلویم سوتکی باشد
به دست کودکی گستاخ و بازیگوش
و او یکریز و پیدرپی
دم گرم خودش را در گلویم سخت بفشارد
و فریاد گلویم
گوشها را بر ستوه آرد
و خواب خفتگان خفته را
آشفته و آشفته تر سازد
و گیرد او
بدین ترتیب تاوان سکوت و انتقام
اختناق مرگبارم را
تقریبا اکثر کسانی که سر و کارشان با شعر و ادب است این شعر را هم مثل شعر زمستان اخوان ثالث یا شعر تولدی دیگر فروغ یا هوای تازه ی شاملو ، به کرات شنیده اند و چون تبلیغ شده روی این شعر که کار دکتر شریعتی بوده ، پذیرفته اند که دکتر شریعتی شعر سوتک را سروده . در حالی که شاعر این شعر ، شاعری کمتر شناخته شده بنام موسوی اهری ست . این شاعر گمنام که کتابی هم در سالهای دور چاپ کرده ، نام کاملش سید مرتضی موسوی فرزند سید قاسم است که در 4 آذرماه 1321در روستای رشتآباد قدیم، از توابع اهر، به دنیا آمد . وی تحصیلات ابتدایی را در زادگاه خود و متوسطه را در اهر به اتمام رساند و در ادامه از دانشسرای تبریز فارغالتحصیل میشود و به شغل معلمی روی میآورد. اشعار او در روزنامههای کیهان، اطلاعات، مجله جوانان و عصر تبریز به چاپ میرسیده است. آثار انتقادی او باعث برانگیختن خشم صاحبان قدرت میشود؛ به طوری که توسط ساواک جهمنی دستگیر، شکنجه و زندانی میشود و عاقبت در 16 تیرماه 1354 به حیات پرماجرای خود خاتمه میدهد.
شعری دیگر از مرتضی موسوی اهری:
سرود سروها
در باغ، های و هوی غریبی فتاده است
از هر طرف صدای تبر میرسد به گوش
و چرخ سفله
سینه خورشید خویش را
با دشنه کسوف از هم دریده است!
در اختناق باغ نفس بند میشود
گویی که بامداد قیامت رسیده است
اینک پرندگان باغ
با بالهای خسته خود بر فراز باغ
پرواز میکنند
و با زبان خود که همان بیزبانی است
هر دم هزار همهمه آغاز میکنند!
از هر طرف صدای تبر میرسد به گوش
و خورشید با آن همه جلالت و حشمت
در زیر چکمههای کسوف آرمیده است
بانگی بلند
در کوهها و افقهای دوردست
میپیچد، هولناک
باید ز سروهای باغ
حتی یکی بجا نگذاریم هر کجاست
سلام آقای اهری گرامی شعر سوت را خوانده ام و فکر می کردم شاعرش دکتر شریعتی است. شعر بعدی هم زیباست. در صورت امکان اشعار دیگری از این شاعر را بنویسید تا بیشتر با کارهایش آشنا شویم. روحش شاد. در بلاگنیوز هم لینک شد.
پاسخحذفسلام شهربانوی مهربان
حذفممنون از لطفتان
چشم در اولین فرصت از بقیه شعرهاش هم میآورم