۱۳۸۵ آبان ۲۳, سه‌شنبه

الان مش خلیل ما مقداری با آلزایمر مواجه شده است

یک گزارش ناشیانه

یادی از وبلاگ قدیم ام با مقداري اين ور و اونورش 

جمعه، 24 مهر، 1383

 اسمش مش خليله. توی شهرمون همه اونو ميشناسن.مشدي خليل خودش ميگه كه اگه به من کيلومتر شمار وصل میکردند شايد۱۰۰۰ بار دور دنيا را با پای پياده گشته بودم. ميگه تا يادمه از نوجوانی از صبح تا شب همش راه رفتم وروزنامه فروختم......من که بچه بودم مش خليلو ميديدم که با صدای نصفه گرفته اش داد ميزد حَبر حَبر حَبر کيهان ........... فلان چيز فلان طور شده يا زلزله٬ طبس را با خاك يكسان كرده  و يا.... البته خودش سواد نداره و روزنامه فروشهای مرکز  يک خبر تازه رو بهش ميگفتن و مش خليل برای فروختن بيشتر روزنامه ٬ اون خبر تازه رو تکرار ميکرد . خودش ميگه ۸۰ و چند سالشه و هنوزم که هنوزه داره همينطور راه ميره و روزنامه ميفروشه اونم تو سن ۸۰ واندی سالگی . پای پياده هر روز صبح و عصر دنبال سی چهل خواننده روزنامه اش ميگرده . و دنبال روزی! ايشون كه نبايد بدانند اما معني و مفهوم آژيرشان اين بايد باشه كه


روزی هر روزه از گردون گرفتن مفت نيست        ميدهد روزی و ليک از عمر روزی ميبرد


صداش پير شده ٬ خودشم که دارين ميبينين . ۲-۳ ماه پيش يه موتوريه بهش ميزنه و دستش ميشکنه اون دو سه ماه استراحتو نميگم که چطوری گذرانده؟؟! کسيکه يک عمر ! همش راه رفته و راه رفته و براي روزي اش ! صبح تا شب كار كرده حالا بايد تو خونه بخوابه ٬ بيمه نبوده ٬ بيمه اش هم نکردن ! او مجبور است هنوز هم كار كند . امشب دنبالش گشتم . هوا پاييزي و بارانی بود . عصر توی بازار پيداش کردم . گفتم ميخوام عکستو بگيرم گفت: ميخوای تو تلويزيون نشونم بدی ؟ گفتم  نه ولی يه جايی عکستو ميذارم که همه ببينن . مکثی کرد و رضا داد . آخه من چطوری ميتونستم وبلاگ و يا اينترنت رو براش توضيح بدم گفت: باشه و شروع کرد به گفتن حَبر حَبر حَبر    " موسوی  نميخواد  رييس جمهور  بشه" منم عکسشو انداختم .


حتما شما هم دوروورتون مثل  مش خليل زياد دارين اگه ميشه از فردا بيشتر بهش دقت کنين ! راستی تا يادم نرفته بهتون بگم : موقعی که عکسشو انداختم يه جوری که من نفهمم به بغل دستيش گفت اينم مارو گرفته ها  عکسو يا تو تلويزيون ميبينن يا تو آلبوم عكس


بناگوش : اين عكس مربوط به سه سال پيش است ٬ عكس الانش رو ندارم / خيلي فرتوت شده و مقداری با فراموشی همکاری میکند ! هي از من و همسايه ام  ميپرسد " مجله خانواده " شما رو دادم ؟ " جام جم " امين رو دادم ؟ پولشو گرفتم ؟ فعلن اما كيهان نميفروشد


 ترمیم : امروز در کمین نشستم تا از مش خلیل عکس تازه ای بگیرم . آمد و گرفتمش ! اینم عکس "خليل نيوز". چارشنبه ۲۴ آبان ۸۵ عصر بازار اهر


مش خليل نيو


خنده اش اما


با چين و چروكهاي صورتش 


معني ديگري از زندگي ميدهد


نمي دهد؟


خنده مشهدي خليل


حكيم عمر خيام ميفرمايد :


ايدل غم اين جهان فرسوده مخور


بيهوده نئي ٬ غمان بيهوده مخور


چون بوده گذشت و نيست نابوده پديد


خوش باش ٬ غم بوده و نا بوده نخور


 


 


رنگ دُگمه های کُتَش با تو سخن میگویند  


 

۱۹ نظر:

  1. صفای زندگی مش خلیل را عشق است!
    دست شما دردنکند.

    پاسخحذف
  2. دیگه چیزی به اسم روزنامه تو این مملکت مونده که مش خلیل بفروشه؟؟؟؟

    پاسخحذف
  3. سلام...کار و نگاه و ذوق تان بسیار زیباست... گزارش پخته و بقولی ژورنالیستی هم هست.. عمری را با صدای خستگی ناپذیر خلیل بسر کردیم... ما در کجای زمان ایستاده ایم...

    پاسخحذف
  4. من که عکسی از مش‌خلیل نمی‌بینم ولی مش‌خلیل‌های بسیاری را می‌شناخته ام در سرزمین گربه‌ئی شکل که زندگی‌شان مصداق این شعر زنده‌یاد عشقی است:
    زنده‌گی کردن من مردن تدریجی بود
    هر چه جان کند تنم، عمر حساب‌اش کردم.

    پاسخحذف
  5. عکس نشون داده نمی شه

    پاسخحذف
  6. متاسفانه موفق به زيارت عكس نشدم اما براي يادآوري ميتونم به همسايه ديوار به ديوارمون نگاه كنم .

    پاسخحذف
  7. با سلام نگاه زیبایتان را میستایم
    زنذگی صحنه پیکار با رنج هاست
    و ما زندانیان درد

    پاسخحذف
  8. زیبا بود.
    یادی کردین از مش خلیل نامی.

    پاسخحذف
  9. چه عکسهای قشنگی .. موفق باشید

    پاسخحذف
  10. سلام.من عکس ها را دیدم،میدونی زفیق،اگز بتونه زندگیش را با کار کردن در 80 سالگی بگذراند،باز جای شکرش باقیست.بین بد شانس ها آدم خوشبختی است،که فعلن میتونه راه بره.سهم او هم از زندگی همین اندک بوده،چون خیای ها بجایش پرخوری میکنند.

    پاسخحذف
  11. سلام ... بعضی ها باید خیلی بدوند تا عده ای تکان نخورند!!! متاسفانه زیاد هستند که خیال میکنند چاره دیگر ندارند!

    پاسخحذف
  12. سلام و درود ... به وبلاگ و عکس ها که نگاه می کنم احساس می کنم در خیابان و کوچه های اهر راه می روم... و در کلافی از خاطره های دیار و زندگی پیچیده می شوم ....
    راستی 80 سالگی به مش خلیل نامی نمی آید! بنطرم گرد پیری به چهره اش نیست ...شاید بخاطر آن همه راه رفتن ها...او سر پا و شاداب به نطر می آید!
    امیدوارم بازهم گزارش و نوشتنی های جالب تان را ( غیر از مش خلیل) بخوانیم!

    پاسخحذف
  13. از نوشته هاي همراه با عکس از اهر ممنون، چه خوش تيپه آقاي مش خليل ، بهش سلام منو برسون.

    پاسخحذف
  14. صادق به ی شکیل لر کی خلیل به ی دن سالیب سیز اوره گیمه یاتدی چوخ گوزلدیلر ایسته گیم دی کی گله جکده بئله شکیللردن سیزدن گنه گورک اللریز اغریماسین

    پاسخحذف
  15. می شه با مش خلیل پرواز کرد
    میشه زندگی کرد
    دکمه های مش خلیل یعنی زندگی
    یعنی هستم
    یعنی تو هم می تونی باشی
    به همین سادگی
    سخت نگیر
    ----------
    شاهکار بود این پست

    پاسخحذف
  16. با عرض سلام خدمت همشعری عزیزم
    یادش بخیر اول انقلاب تو بازار این مش خلیل وقتی که سران رژیم شاه را اعدام می کردن دادمیزد اولدرن اولدرجک لر یاروزی که شاه رفت می گفت شاه گیدی امام گلدی امام گادی ایمان گلدی ولی متاسفانه گرد پیری و روزگار اورا نیز از سر و صدا انداخته
    گزارش خوبی بود بدرود

    پاسخحذف
  17. آقا "تازه" جای‌اش را با "ساده" تعویض نمود که موجبات نگرانی اهری از اشتباه لُپی رفیق مرتفع شود.

    پاسخحذف
  18. عکسی است پر معنا..........من سادگی وصمیمیت وبی آلایشی...شهر شما را دوست دارم. سلام برسانید

    پاسخحذف
  19. ممنون. من هم با این عکسا به دنیای کودکی خودم رفتم که با چه ذوق و شوقی از مش خلیل کیهان بچه ها می خریدم

    پاسخحذف

نظرتان راجع به این مطلب چیست ؟