۱۳۸۸ شهریور ۲۵, چهارشنبه

میدانیم خیلی وقتست که رسوا شده ایم

رُسوا نامه !


سوار بر اسبِ سپید خیال، هنوز میتازیم با این وبلاگمان . انتظار داریم که دنیا را فتح خواهیم کرد . و عقیده داریم همه فرمانبردار ما خواهند شد . فرض بر این میگذاریم که تُکمه مرگ و یا ادامه زندگی هر انسانی را خودمان کلید خواهیم زد ( یعنی به نوعی رب النوعیم و یاشاید خودِ خود آ ییم از نظر وبلاگی ) . فکر میکنیم ما خودمان یک نوع اَبَر قدرتیم که "مدیریت وبلاگ " مثل مدیریت جامعه هم برای خودش خیلی کارساز است و نیست . کسی با کدامین نشان ! و با کدامین نشان ! میتواند ما را سر جایمان بنشاند . احمقها ! مگر پیج رنکمان را نمی بینید . میگوییم و دَهنمان کف میکند از اینهمه بزرگی .... و وقتی کسی از لا اُبالیها پیدا میشود و نمیشود که حتا تُفی به دهانمان بیاندازد آنوقت است که میفهمیم ( که اگر فهمش را دارا باشیم ) خیلی وقت است که رسوا شده ایم . و حد بزرگواریمان به دنائت و رذالتی اصیل ! تنزل پیدا کرده است .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظرتان راجع به این مطلب چیست ؟